گرفتن فال چای فنجان

در تمام مواردی که در مورد جمهوری صنعتی بیان کردم، سعی کرده‌ام باورم را نشان دهم که این ایجاد اراده هیچ‌کس نیست، بلکه محصول تکامل است - نتیجه نیروهای بسیاری که اکنون در جامعه ما در کار گرفتن فال چای قهوه هستند. این نیروها را می توانیم مطالعه و تحلیل کنیم. و در به تصویر کشیدن محصول نهایی آنها، ما صرفاً در حدس و گمان های خارق العاده افراط نمی کنیم، بلکه در حال استنباط علمی هستیم.

من معتقدم که ما اکنون در دنیای کنونی خود جنین نیمه گرفتن فال چای فنجان رشد یافته هر چیزی را داریم که در آینده تصویر کرده ام. انقلابی که ناگهان و در میان فشار و عذاب به وقوع می‌پیوندد، دقیقاً موازی تولد فرزند است. برای مثال، در «تراست‌های» کنونی‌مان، نمونه‌های کاملی از متمرکز کردن و نظام‌مندسازی تولید و توزیع داریم. مطلقا تنها چیزی که برای جا دادن آنها در دنیایی که من تصویر کرده ام لازم است تغییر مالکیت است.

باز هم در اتحادیه های کارگری شاهد ساخت ماشین آلات خودگردانی صنعتی هستیم. و به همین ترتیب، در کلیساها و کلوپ های ما، خیرخواهان ما 260و انجمن های هنری و علمی، ما میکروب تمام فعالیت های تعاونی آینده را داریم. در سیستم آموزشی عمومی ما، ما یک قطعه کامل و کامل از سوسیالیسم عملی داریم که آماده است تا در ساختار جمهوری صنعتی خود گرفتن فال چای فوری جا بیفتد. در اداره پست ما هنوز نمونه دیگری داریم.

در حالی که در ارتش و نیروی دریایی نمونه هایی از پدرگرایی صنعتی داریم که فقط به نفس یک ایده آل جدید نیاز دارند تا آنها را برای همیشه ضروری کند. ما بعد از زلزله سانفرانسیسکو شاهد استفاده واقعی از ارتش های ایستاده بودیم. و برای چنین اهدافی به حیات خود ادامه خواهند داد، مدتها پس از جنگ به یک خاطره کابوس تبدیل خواهد شد.

به ذهنم خطور کرد که در پایان بحثم بهتر است از بذر دیگری در آینده گرفتن فال چای فردا بگویم که خود من در کاشت آن لذت همکاری داشته ام. من به مستعمره خانه هلیکن، در انگلوود، نیوجرسی، جایی که در حین نوشتن این کتاب زندگی می کردم، مراجعه می کنم.

صنایع ما در حال حاضر تحت سیستم رقابتی سازماندهی شده اند. و من معتقد نیستم که هیچ روش تولید مشارکتی بتواند انسانها را به همان درجه تلاش سوق دهد که توسط شلاق بردگی مزدی سوق داده می شود. بنابراین گرفتن فال چای قلب من معتقدم که هر شکلی از همکاری در تولید در شرایط کنونی محکوم به شکست است. و ترجیح می دهم از آن تماشا کنم 261بیرون هر گونه تلاش برای ایجاد "مستعمرات" از نوع مزرعه بروک و راسکین. با این حال، وقتی صحبت از همکاری در توزیع ، در مخارج درآمد فرد می شود، قضیه کاملاً متفاوت است.

ما با صدها شکل از این نوع انجمن آشنا هستیم - فروشگاه های تعاونی، انجمن های برادری خیرخواهانه، کلوپ های اجتماعی و کلیساها. عملی بودن چنین شرکتی به دو سوال بستگی دارد: اول اینکه آیا تعداد کافی از افراد وجود دارند که همان چیزی را می خواهند و دوم اینکه آیا می توانند آن را به طور موثرتر در ترکیب به دست آورند.

ایده همکاری در صنعت داخلی به خوبی در تئوری کار شده است - به ویژه در کتاب خانم گیلمن "خانه". اولین تلاش برای تحقق بخشیدن به آن در عمل، تا آنجا که من می دانم، مستعمره خانه هلیکن است.